صبح که از خواب پا میشم...

ساخت وبلاگ
الان باید بروم جلوی آینه بزنم توی گوش خودم و بگویم:"تو چته بیشعور؟خری؟ها؟وقتی میبینی حتی براش مهم نیست کی هستی کی نیستی،وقتی که توی تمام پستا و نوشته هاش از سوسکایی که در طول روز میکشه تا مهم ترین اتفاقات قطب جنوب نوشته ولی تو حتی یه ذره از افکارش رو هم اشغال نکردی دیگه واسه چی موندی؟که بیشتر نقش هو صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 94 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 21:46

تو روز جهانی چای نسکافه خوردیم

وقتیکه تو روز جهانی چای نسکافه خوردن مد نبود

هه!

هشتگ اون کیک و نوشابه من چی شد؟!

صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:29

تاحالا  دوتا بسته چیپس با طعم پیتزا مخلوط رو تو اتوبوس جا گذاشتید؟

خدالعنتت کنه!اگه اسمت نمیومد رو گوشیم حواسم پرت نمیشد...

صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:29

عشق خر است و عاشق خر تر!منظورم این است که این کار در ایران خریت است.اینجا که عشق را در کتاب های دینی به دو دسته تقسیم بندی میکنند:1.عشق الهی(بین بنده و مادر)2.عشق مادری(بین مادر و فرزند خصوصا پسر اولی)و در پاورقی هم می آید که "اونی که مد نظر شماست هوسه.توبه کن و به دامان طبیعت برگرد!"طبیعت هم همینجاست.اینجا که نمیتوانی کسی را که سال هاست دوست داری ببوسی و باید تقوای الهی پیشه کنی تا خداوند راهی به رویت بگشاید...و حتما هم نمیشود و بهتر است بروی رموز یک ازدواج موفق را از مردم بپرسی.طبیعت همینجاست که بدون عشق زندگی میکنند.بدون عشق درس میخوانند،بدون عشق به دانشگاه میروند،صبح های شنبه بدون عشق فحش میدهند...بدون عشق زندگی میکنند خلاصه.طبیعت همین جاااست.وقتیکه "ع" عشق از دهانت در نیامده لب ور میچینند و می گویند:خاک به سرم...بچم از دست رفت!طبیعت همینجاییست که هدف از ازدواج برای دختران در آوردن چشم اعضای فامیل است و برای پسران ادامه نسل و توانایی تولید مثل در راس پایه های یک ازدواج موفق است...طبیعت همینجاست...مگر طبیعت غیر از این است که روی یک برنامه ریزی روتین زندگی کنیم و بمیریم؟ صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:29

امتحانات ما هم مثل خودمان خیلی خاص است.دو هفته تمام بدون درنگ امتحان داریم.من هم مشکلات عدیده گوارشی ام را با خود بر جلسه امتحان می برم.اینی که می گویم واقعی واقعی است و گرنه واقعا کسی در دنیا هست که امتحان قرآنش را هم...؟حالا تاریخ بماند... گذشته از شوخی این امتحانات جوری رویم تاثیر منفی گذاشته که از درد عصبی دست هایم نمی توانم حتی قلم به دست بگیرم.اما خب حکمت دلنشینی داشته...در پیشرفت تحصیلی شاخ شده ام.همین "اول"شدن خیلی حکمت دارد.یکی از حکمت هایش به خاک مالاندن دماغ خرزن های مدرسه است! .... دلم میخواست همه پست های وبلاگ را به جز چند تا حذف کنم یا گلچین پست های خوبم را در یک وبلاگ دیگر بنویسم.لامصب پس فردا همسر آینده ای-چیزی میرود این افکار مخشوش را می خواند و دیگر اصن یک وعضی ها! بعد دیدم این کار خیلی وقت است که انجام میشود.به لطف تکنولوجی همه در شرایط"یه روز خوب با قابلمه و زودپزمون" و"مرسی از سوپرایز ویژه عزیزانم" و "یه شب عالی.مرسی که انقد خوبین" لحظاتی را ثبت می کنند و در هر نقطه ای که بتوانند آن را قرار می دهند تا به هر نحوی به دست ما برسد و بفهمیم که آنها خیلی خوشبختند و خاک ت صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:29

یادم نمی آید چند روز پیش،ولی حتماآفتابی بود؛آن روز کسی به من گفت دوستم دارد.بعدش رفت و لابه لای غبار خاطراتم نا پدید شد. حالا از همیشه بی قرار ترم.هیچ وقت فکرش را نمی کردم در یک روز نیمه ابری زمستان،وقتی همه بهت زده اند مورد هجوم خاطراتی قرار بگیرم که واقعا نمی دانم چه بوده اند.وقتی پلاسکو در آتش می سوزد یادم می آید که روزی کسی دوستم داشت که حالا صدای ناله اش را از زیر آوار  دود و آتش می شنوم.هیچ خبری نیست...فقط عذابی است که تا سرحد وجدان پیش آمده و آرزویی که می خواهد جسد هیچ مرد دلداده ای را از زیر آوار بیرون نکشند. امروز من شبیه هیچوقت نیستم.از خودم می پرسم مگر می شود یک آتش نشان را دوست نداشت؟...و بیشتر گوش می دهم. #فاتحه صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 116 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:29

از آدم ها متنفر شده ام.همه شان دزد هستند!آرامشم،لبخندم،خوشحالی ام،خوشبختی ام،خانواده ام،گلدان نارنجی روی میزم....همه شان در معرض خطر هستند.آن قدر به آدم ها بی اعتماد شده ام که همه دفترچه یادداشت هایم را ریخته ام توی کمدی و درش را قفل کرده ام.حتما می خواهند از راز هایی که دارم سواستفاده کنند.از همه آدم ها بدی ندیده ام ولی از چندنفر به اندازه تمام آدم های دنیا نامردی و بی معرفتی دیده ام.حالا دیگر یک دوربین پشت سرم دارم و خنجری توی جیبم.اگر ضربه ای بخورم دو ضربه خواهم زد،مردم را با شک و بدبینی نگاه میکنم و همه مردم به چشمم انسان های ابله و بی شعور و منفعت طلبی هستند. دوستشان ندارم.دوست داشتن را دوست ندارم.چرا نمی شود کسی دوستم داشته باشد که دوستش دارم؟ سخت است دلگیر است غیر ممکن است به زودی کوله بارم را جمع خواهم کرد.عادت نمی کنم.میروم تا از یاد ببرم و فراموش شوم.فرقی نمی کند کجا ولی شعر های بلندی روی دیوار خانه های متروکه می نویسم،فرقی نمی کند کی ولی روزی عشق کسی را از او میدزدم و جلوی رویش آن را سرخواهم برید. صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:29

+من نمی توانم به سفر بروم.کاش سفر میتوانست به من بیاید!


+فکر میکردم به کمی عروسی نیاز دارم.عروسی داریم و دلم میخواهد مالاریا بگیرم و راهی این عروسی کذایی نشوم.مزون لباس بگویم بهتر است البته.اینجوری مراسمات با منی که یک عمر رنج پوشیدن کمربند کشیده تا نیازی به بالا کشیدن شلوارش نداشته باشد در تداخل هستند.


+دوست لبخندی که مرا دعوت کرده اید.ممنونم.من فقط به امید دیدن کورس بهاره اسبدوانی زنده ام.روزی مرا در آنجا خواهید یافت:)

صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 90 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:29

باید از یک جایی گلیمم را بکشم این طرف تر و پرده ای رو به مردم بکشم.راستش این آدم ها مرا خسته کرده اند.بلندای فکرشان تنها تا فردا شام چی بخوریم یا از کی شروع به خونه تکونی بکنم و در شرایط ایده آل آخه کی میاد اون ایکپیری رو بگیره هست! ... مامان چپ و راست می رود و بر میگردد و یکهو میگوید آره میدونم همش جادوی اون عفریته ست!آخه کی میاد یه دختر فلج رو بگیره؟آخه اگه قیافه داشت هم....اصلا چرا 500 تا سکه؟ ... به مامان میگویم بگذارد بروم کلاس شنا و در عوضش لباس عید نمی خرم.آخر تو بگو وسط این مردم که از شکمشان می زنند تا همیشه لباس نو داشته باشند جای من می شود؟ ... خب بلد نیستم برقصم و از اینکه دو کیلو مواد شیمیایی روی صورتم خالی کنم بدم می آید و در تشخیص انواع رنگ های رژلب عملا عقب افتاده مغزی هستم ولی عوضش جدول رده بندی "بوندس لیگا" را حفظم و مطمئنا یک عالمه توده چربی از منافذ لباس عروسی ام بیرون نمی زند و تازه بلدم چطور می شود بدون نیاز به مشکلی و سفید خاکستری یواش بسازم.چرا نیمه پر لیوان را نمی بینند؟ ... جینگولک درونم دارد میگوید چس ناله بس است دختر.برخیز و زندگی کن.من هم میگویم عزیزم فردا ا صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 117 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:29

Hamshahri Docharkheh‏ ۰:۰۰ (۱۰ ساعت قبل) به من سلام گفت‌وگویت در مجموع خوب بود، اما برای موارد بعدی یادت باشد که متن‌هایی مثل گزارش و گفت‌وگو نباید نثر شکسته داشته باشد و باید جمله‌ها را کتابی و کامل بنویسی. شاد باشی دوچرخه کاش می توانستم خوشحالی ناشی از آن را با خودت در میان بگذارم.الان در اغما هستم.اغمای کلمات بریده بریده ات در مصاحبه ام،اغمایی که نمی گذاشت حرف هایت را ویرایش کنم و اصول نگارش را در آن رعایت کنم.اصلا من عاشق همین طرزحرف زدن مسخره ات بودم...حالا فقط بگذار خوشحالی ام را از میان آوار این غم بیرون بکشم. صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 104 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:29

همه چیز را که نه ولی بزرگترین رازی را که چهارسال نگذاشته بود راحت بخوابم فاش کردم.همه چیز را انداختم روی دوش مامان و حالا شب آرامی دارم.همراه با"گذشتن و رفتن و پیوستن"از بمرانی.

+دیوانه ام و آهنگ های دیوانه آرامم میکنند.کاش کسی این را نفهمد ولی به این عقیده احترام بگذارد.

+واقعا من چهار سال تمام را توی رویا هایم زندگی میکردم؟بس است دیگر...اه!ببین..ببین این واقعیت زندگی ماست.

صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:29